11 ماهگی
سلوا در پایان 10 ماهگی
و اما از پیشرفت های سلوا تو این ماه بگم که کنجکاو تر و شیطون تر از ماه قبل شده دیگه کم کم با کمک وسایل ومبل می تونه چند قدمی برداره هر وقت دلش می خواد سراغ تلویزیون میره و روشن و خاموش می کنه البته این اتفاق سر کامپیوتر هم می افته کم کم داره فرق خوردنی وغیر خوردنی را می فهمه دیگه شیر کمکی نمی خوره شیشه شیر هم کم استفاده می کنه عوضش برای خوردن مایعات از نی استفاده می کنه حمام کردن و اب بازی رو خیلی دوست داره هر جا صدای اهنگی رو می شنوه شروع به نا نای می کنه فرقی نمی کنه تو بیرون باشه یا تو خونه فکر می کنه وظیفه اشه برقصه کم کم تو باز ی های ثمین و هلیا (دوست ثمین) شرکت میکنه...
نویسنده :
زهرا
14:14
پیشرفت های سلوا در پایان 9 ماهگی
سلوا جان این روزها خیلی شیطو ن شده یک جا بندنمیشه همیشه باید یک نفر تمام وقت مواظبش باشه تا خطایی ا زش سر نزنه . هر چی دستش میاد زود دهنش می زاره از روروعک زمین می خوره می خواد از سر و کول همه چیز بالا بره .کلمات بیا و نرو را خوب می فهمه . عاشق اتاق و وسایل ابجی ثمینه . می تونه در کشو ها را باز کنه و دیگه یاد گرفته پله اشپز خانه رو بالا و پایین بره.وقتی دوستای ثمین یا بچه ای رو می بینه دستهاشو باز می کنه و با صدای بلند می خنده و گه گه می گه. کم کم با کمک وسایل و .. می تونه بلند شه و کنترلشو حفظ کنه .از لحاظ رشد گفتاریش کلمات مامان وبابا -من -بع بع - گه- ...
نویسنده :
زهرا
15:14
شیرین کاری سلوا
10 ماهگی سلوا
سلام دارم با ثمین ریاضی کار می کنم دعای من برای شما عزیزانم ؛ تنی سالم و ایمانی قوی...دلی شاد و شخصیتی والاست ان شا الله خدایا نگاهبانشان باش... ...
نویسنده :
زهرا
19:41
عکس سلوا با دختر عمه ایتا
10 ماهگی سلوا
شمار ماهگردهای تولد دخترم 2 رقمی شده... خدایا شکرت عزیزدلم بزرگتر شدی... خانوم شدی... احساس می کنم از همیشه بیشتر می فهمی و قدرت درکت بالاتر رفته ... بهت تبریک میگم گل من ماهگیت مبارک ...
نویسنده :
زهرا
11:46
عکسهای سلوا در خانه عمو جان
اولین دندان
بالاخره بعد از مدت ها انتظار مروارید دهان دخترم نمایان شد در ٥/٩ ماهگی و کلی باعث خوشحالی ما شد اگرچه ثمین هم 11 ماهگی دندون درآورده و همه هم اندر مزایای دیرتر دندان دراوردن گفته اند ولی نمی دونم چرا عجله داشتم. البته سلوا٩ ماه هاست که طفلکی درگیر آب دهان و خارش لثه است ولی الحمدلله که تا اینجا به خیر گذشته. دیروز که سوپش رو میدادم برای اولین بار صدای تق تق قشنگی رو از برخورد قاشق با دندون های قشنگ و شیری رنگش شنیدم و از ذوق کلی بوسیدمش زیاد به آش دندونی و این جور کارا اعتقادی ندارم و لی خیرات به شکرانه این نعمت بزرگ چرا.مبارکه نازنینم ...
نویسنده :
زهرا
13:09