سلوا در پایان هشت ماهگی
سلوا جان روز به روز داره بلاتر میشه... از کارهای پایان
هشت ماهگیش بگم که حالا می تونه چهار دست و پا راه بره و خیلی بلا شده
...
شدیدا" عاشق ریشه فرش وگل قالی و خرده آشغالهای روی فرش شده و تمام تلاششو می کنه که اونهارو به دست
بیاره . و تو دهنش بگذاره اول خخ میگه بعد یک نگاهی به ما می کنه
و بعدان تو دهنش می ذاره یا هی به گل فرش چنگ میندازه و از اینکه
به دستش نمیاد لجش می گیره و
خیلی باهوشتر شده و خیلی چیزا رو می فهمه مثلا" ظهرا که باباش برمیگرده تاصدای کلید یا زنگ در رومی شنوه دیگه به
ما اجازه نمیده و خودش به سرا غ در می ره و از باباش استقبال
می کنه وقتی هم که باباش می یاد و همین که می بیندش
دستاشو بالا میبره که بابایی بغلش کنه جدیدان یک بازی یاد
گرفته اینه که
دستمو تند و تند به دهنش میزنم واون صدای اااا میگه مثل سرخ
پوستها صداش یکی در میون قطع میشه.
اینم از پیشرفتهای سلوا جان در پایان 8 ماهگی اش