سلواسلوا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره
ثمینثمین، تا این لحظه: 20 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

ثمین و سلوا

6 ماهگی سلوا

  عروسک مامان   تو ایـن چنـد وقتـه پیشــرفتــهـای چشمگیــری داشتــی:   اول از همه اینکـه از هر پنــج غلتــی که میزنـی سـه تـاش رو خـودت برمیگـــردی و اون دوتـای دیگه رو هم اینقــدر داد و فریـــــــــــــاد راه مینـدازی که یکـی به دادت برسـه و برتگـردونه ایـن یعنــی اینـکه از ماه پیــش خیلــــــی بزرگتــر شــدی    دوم اینـکه هر وقـت بیــکار میشـی و دستــت به هیـچ چیــزی نمیـرسه سریـع شـروع میکنـی  به خوردن شصــت پـــا اونــم از نـوع صـدا دار انگـــار که داری یه چیــــز خوشمـــزه میخــوری    ســوم اینـکه کـم کـم داری به زبـان خـودت حـرف های قشنـــگ قش...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

  گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند در بهترین روز تاریخ زیباترین هدیه اش را به ما داد ...
8 خرداد 1390

5 ماهگی سلوا

  سلوای ما الان می تواند خوب بغلتد . پاهایش را به طرف دهانش می برد و بازی می کند . با صدای بلند می خندد و جیغ می کشد و موقع خوابیدن دستش را زیر سرش می گذارد و می خوابد . دیگر کم تر گریه می  کند ودوست دارد به او زیاد توجه کنیم .ابجی ثمین راخیلی دوست داردو عاشق عینک اوست . بالاخره یک روزی عینک او را میشکند . جدیدا خوردن فرنی را شروع کرده و خیلی دوست دارد ما هم در سایه ی  او هر روز فرنی می خوریم و گاهی به سلوا خیلی کم می رسد میگیم خوب هنوز بچه است و .... .. ...
30 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

امروز خیلی احساس خوبی دارم از اینکه خدای مهربان دارم که مواظبمه دو تا دختر ناز دارم و یک همسر مهربان .دوست ندارم هیچ کس ناراحت باشد .خدایا قول می دهم همیشه به یادت باشم و هیچوقت فراموشت نکنم تو هم قول بده همیشه چشمهای مهربانت بدرقه ی راه زندگیمان باشد.
28 ارديبهشت 1390